در مستند نتفلیکس، مخاطب با چهره‌ای متفاوت از ویکتوریا بکام روبه‌رو می‌شود؛ زنی که بی‌پرده از فراز و نشیب‌های زندگی‌اش می‌گوید.
به گزارش گروه ورزشی لحظه، مستند سه قسمتی نتفلیکس ویکتوریا بکام تصویری صادقانه و کامل از مسیر حرفه‌ای و شخصی ویکتوریا بکام ارائه می‌دهد؛ از دوران ستاره گروه اسپایس گرلز، همسر فوتبالیست مشهور و مادر تمام‌وقت، تا تبدیل شدن به یکی از موفق‌ترین طراحان مد جهان. این مجموعه مخاطب را در اولین ردیف صندلی‌های بزرگترین نمایش مد او قرار می‌دهد و نگاهی دقیق به چالش‌ها، شکست‌ها و موفقیت‌های او دارد.
ویکتوریا بکام در دوران کودکی هرگز محبوب نبود. او در مستند فاش می‌کند: «آن بچه عجیب و غریب و کم‌طرفدار در مدرسه، من بودم.»
او که همیشه تنها بود و مورد آزار و اذیت قرار می‌گرفت، تنها پناهگاهش هنرهای نمایشی بود: «وقتی روی صحنه بودم، برای لحظه‌ای فرد دیگری می‌شدم. من نمی‌خواستم خودم باشم و از خودم خوشم نمی‌آمد.»
پس از شش سال صدرنشینی در موسیقی، اعضای گروه اسپایس گرلز در سال ۲۰۰۰ تصمیم به جدایی گرفتند. ویکتوریا که از سال ۱۹۹۷ با دیوید بکام در رابطه بود، اولین فرزندشان، بروکلین، را در مارس ۱۹۹۹ به دنیا آورد و چهار ماه بعد ازدواج کردند. آن‌ها برای نزدیکی به باشگاه دیوید به منچستر نقل مکان کردند، اما ویکتوریا برای هماهنگ شدن با این تغییر بزرگ سختی زیادی کشید.
با ادامه فشار رسانه‌ها، ویکتوریا تصمیم گرفت به مرکز توجه برگردد. در سال ۲۰۰۳، او همراه دیوید به اسپانیا رفت و استایلش را تغییر داد: عینک‌های بزرگ، لباس‌های جلب توجه‌کننده و پوشش شیک. او بعدها در مستند می‌گوید: «اگر صادق باشم، بخشی از این رفتار برای جلب توجه بود. آن زمان احساس خلاقیت نمی‌کردم و این راهی بود برای باقی ماندن در مرکز توجه.»
پیش از آن‌که ویکتوریا بکام به‌طور کامل وارد دنیای مد شود و امپراتوری شخصی‌اش را پایه‌گذاری کند، گروه اسپایس گرلز در سال ۲۰۰۸ تصمیم گرفت برای یک تور جهانی دوباره متحد شود. او در مستند می‌گوید: «بازگشت به جمعشان حس خوبی داشت، اما یکی از صحبت‌ها واقعاً من را ناراحت کرد.»
ویکتوریا توضیح می‌دهد: «یکی از دخترها (مل بی) به من گفت: «یادت نره از کجا اومدی.» راستش این حرف حسابی ناراحتم کرد، چون من هرگز گذشته‌ام را فراموش نکرده‌ام. هیچ‌وقت فراموش نکردم که ستاره اسپایس گرلز بودن دلیل نشستن من در این جایگاه است. شاید او بداخلاق بود، اما واقعاً فوق‌العاده بود.»
او درباره آن تور می‌گوید: «اتحاد دوباره با اسپایس گرلز تجربه خوبی بود، اما همان‌جا بود که فهمیدم دیگر به صحنه تعلق ندارم. اجرای زنده برایم لذت‌بخش بود، ولی دیگر چیزی نبود که دوستش داشته باشم.»
به همین دلیل، ویکتوریا تصمیم گرفت وارد مرحله تازه‌ای از زندگی شود و گذشته را پشت سر بگذارد: «می‌دانستم اگر بخواهم این فصل جدید را آغاز کنم، باید همه نقش‌های قبلی‌ام را کنار بگذارم. در واقع، آن دوران را در بادن‌بادن دفن کردم و نسخه‌ای ساده‌تر، شیک‌تر و واقعی‌تر از خودم را ساختم و با تمام وجود رفتم سراغ کار.»
با انتقال دیوید به ال‌ای گلکسی در ۲۰۰۷، ویکتوریا اعتمادبه‌نفس خود را بازیافت و وارد دنیای مد شد. او با ملاقات با طراح معروف رولاند موره، تصمیم گرفت دوران «همسر دیوید بکام بودن» را کنار بگذارد و چهره واقعی خود را نشان دهد. موره در مستند می‌گوید: «برای جدی گرفته شدن در دنیای مد، باید از زیر سایه دیوید کنار می‌رفت.»
با وجود شروع دشوار و عدم تجربه در صنعت مد، موفقیت او به آرامی رخ داد و زمانی که مدونا یکی از لباس‌های او را پوشید و آنا وینتور در ۲۰۱۱ در یکی از شوهایش حضور یافت، ویکتوریا مطمئن شد مسیرش درست است.
ویکتوریا به صراحت درباره مبارزه طولانی خود با اختلال غذایی صحبت می‌کند که پس از تولد بروکلین و مادر شدن تشدید شد: «من تمام مدت خودم را مورد انتقاد قرار می‌دادم و از خودم خوشم نمی‌آمد. وقتی اختلال غذایی دارید، در دروغ گفتن مهارت پیدا می‌کنید و من هرگز با والدینم صادق نبودم. این فشارها و انتقادهای رسانه‌ای هنوز هم با من هستند و وقتی دوربین را می‌بینم، سپر دفاعی‌ام بالا می‌رود و آن شخص غمگین و بدون لبخند ظاهر می‌شود.»
در سال‌های ابتدایی، برند ویکتوریا با مشکلات مالی جدی روبرو شد و تا سال ۲۰۱۶ تغییرات اساسی ضروری بود. او می‌گوید: «تقریباً همه چیز را از دست دادم. آن زمان تاریک و سخت بود.»
با ورود شریک تجاری جدید، اوضاع تثبیت شد و برند توانست مسیر موفقیت را طی کند.
مستند با بزرگترین نمایش مد ویکتوریا در هفته مد پاریس به اوج می‌رسد. با وجود بارش شدید باران، او نمایش را با موفقیت به اجرا درآورد و جیجی حدید با لباس سبز زمردی برنامه را به پایان رساند.
آنا وینتور می‌گوید: «احساس کردم آن شب او به آرزوهایش دست یافت و دقیقا در جایگاهی بود که می‌خواست باشد.»
با وجود موفقیت چشمگیر، ویکتوریا اعلام می‌کند که قصد توقف ندارد: «سال‌ها برای رسیدن به اینجا جنگیده‌ام و حالا فرصتی واقعی دارم، نمی‌خواهم آن را از دست بدهم. موفقیت حس خوبی دارد. هنوز اهداف زیادی دارم و قصد توقف ندارم.»
