شکست بسکتبال ایران در فینال بازیهای آسیایی تنها در دیدار برابر چین رقم نخورد بلکه یک پروسه چند ماهه بود تا دنیای بسکتبال ایران یک عنوان قهرمانی دیگر را از دست رفته ببیند.
به گزارش ایسنا، هر اقدامی که لازم بود برای تیم ملی بسکتبال ایران انجام شد تا مهران شاهینطبع و شاگردانش بتوانند کاری بزرگ و تاریخی انجام دهند و بالاخره قهرمانی در بازیهای آسیایی را نیز بدست بیاورند اما این اتفاق نیفتاد. در هفت، هشت ماه اخیر تمام ناکامیها و شکستهای بسکتبال با این امید که تیم ملی قرار است در جاکارتا قهرمان شود فراموش میشد و هیچ کس توضیحی برای ناکامیها نمیداد اما با شکست تیم ملی در فینال بازیهای آسیایی همه چیز به باد رفت. همه چیز قربانی تیم بزرگسالان شد اما در نهایت خود این تیم نیز قربانی شد تا حسرت طلای بازیهای آسیایی بماند و تیم ملی در بهترین شرایطی که میتوانست این جای خالی را در کارنامهاش پر کند موفق نباشد. شکست بسکتبال در دیدار برابر چین مشخص کرد که این باخت در جاکارتا رقم نخورده بلکه پروسه شکست مسیری بوده که از چند ماه قبل کلید خورده بود و در نهایت به میزبانی جاکارتا اتفاق افتاد.
تصمیمات اشتباه و پافشاری بر آن
فدراسیون بسکتبال تمام فکر و ذکرش را برای قهرمانی تیم ملی در بازیهای آسیایی گذاشت. هرآنچه داشت در اختیار تفکرات مهران شاهینطبع گذاشت تا بتواند با کسب یک قهرمانی تاریخی بسیاری از نقاط ضعف خود را پنهان کند و از جامعه بسکتبال زمان بخرد. تصمیمهای اشتباه و برنامهریزیهای نادرست یکی پس از دیگری نتایج نامناسب برای دنیای توپ و تور رقم میزد اما همه امیدوار به قهرمانی در جاکارتا بودند و هیچ کاری نمیکردند. دو تیم ملی نوجوانان و تیم ملی جوانان قربانی بیتوجهیها شدند تا تیم بزرگسالان بتواند به هدف برسد اما در نهایت این اتفاق هم نیفتاد تا بسکتبال ایران بازنده اصلی تفکرات چند ماه اخیر شود.
تفکرات بازنده و حمایتهای عجیب
در حالی که تیم ملی بسکتبال ایران با سرمربی خود در رقابتهای کاپآسیا و با حضور تیمهای قدرتمند آسیا و اقیانوسیه تنها با یک باخت نایب قهرمان شد فدراسیون تصمیم گرفت در کادرفنی تغییر ایجاد کند. یک باخت عجیب و غریب برابر عراق بهانه خوبی بود تا این اتفاق بیفتد. مهران شاهینطبع مربی کارنامه داری است که در سالهای گذشته موفقیتهای زیادی بدست آورده اما در یکی دو سال اخیر توفیقی به خصوص در عرصه بینالمللی نداشته است. او بعد از چهارمی در باشگاههای آسیا با پتروشیمی و ناکامی با تیم پرستاره پتروشیمی در لیگ برتر سرمربی تیم ملی شد و مورد حمایت قرار گرفت. شاهینطبع با تیم ملی هم در تمام تورنمنتها نتیجهای نگرفت و در بازیهای حساس نیز مثل دیدار با قطر در دوحه ناپلئونی برنده شد اما باز هم فضا برایش مهیا بود تا بتواند کاری بکند کارستان. اختیار تام داشت و هرآنچه دوست داشت برایش مهیا شد اما در بازی های آسیایی مغلوب شد. یک بازی مهم پیشروی مهران شاهینطبع و تفکراتش بود اما او در همان یک مسابقه باخت.
۷ ماه هزینه و یک شکست بزرگ
تیم ملی بسکتبال ایران در بازی های آسیایی کار سادهای داشت. در بازی اول سوریه را برد. سپس از سد ژاپنی گذشت که تمام فکر و ذکرش پنجره چهارم انتخابی جام جهانی بود و بازیکنانش را به جاکارتا نفرستاد. حتی چهار بازیکنش به دلیل مشکلات اخلاقی اخراج شده بودند. کره جنوبی در نیمهنهایی برابر ایران حرفی برای گفتن نداشت. تیمی که برابر تیم امید ایران باخته بود برابر ستارههای بسکتبال قطعا مشکل ساز نمیشد. چین اصلیترین حریف ایران بود. تیمی که در فینال برابر ایران به میدان آمد و در یک کوارتر ۱۶ امتیاز عقب افتاد اما در نهایت با اختلاف ۱۲ امتیاز برنده شد. نزدیک به هفت ماه تیم ملی بسکتبال ایران زیر نظر تفکرات مهران شاهینطبع با تمام ستارههایش برنامه داشت و برایش هزینه شد اما در نهایت یک بازی مهم و تاثیرگذار را واگذار کرد. اگر قرار به نایب قهرمانی بود که نیاز نداشتیم این همه ستاره را خسته کنیم، حامد حدادی را با کشاله پاره به جاکارتا ببریم و به تیمهای دیگر بیتوجه باشیم. احتمالا تیم امید هم در جاکارتا نایب قهرمان میشد.
توجیههای عجیب و غریب
همه فدراسیونها قبل و بعد از بازیهای آسیایی نشست خبری داشتند تا رسانهها بتوانند از برنامههای پیش از بازیها و سپس از عملکرد تیمها در بازیها اطلاعات بگیرند و در اختیار مردم قرار بدهند اما فدراسیون بسکتبال چنین کاری انجام نداد. رئیس فدراسیون با رسانههای نزدیک به خودش صحبت کرد و برخی مسائل را مطرح کرد که عجیب بوده و باورکردنی نیستند. مهران شاهینطبع هم بدون اینکه خود را مقصر ناکامی معرفی کند و مثل شکستش در باشگاههای آسیا از هوادارن بسکتبال عذرخواهی کند، انگشت اتهام به سمت دیگران گرفت. خبرنگاران را متهم کرد و هیچ توضیح قانعکنندهای نداشت. بسکتبال در شرایطی که بهترین فرصت را برای قهرمانی در بازیهای آسیایی داشت خیلی ساده باخت و حالا همه اهالی فدراسیون تصمیم گرفتهاند تا با گذر زمان همه چیز فراموش شود اما همان حامیان تفکر کنونی از کسی سوال نکردند که چه اتفاقی برای محمد جمشیدی افتاد که بعد از این همه درخشش در کاپ آسیا و تورنمنتهای آمادهسازی تیم ملی در مسیر بازیهای آسیایی به یک بازیکن نیمکت نشین تبدیل شد و نمیتوانست هیچ کاری در زمین انجام دهد. کسی نپرسید چرا در دیدار فینال بازیهای آسیایی کادرفنی تیم ملی باید اجازه دهد حریف اختلاف ۱۶ امتیازی را جبران و در نهایت با ۱۲ امتیاز اختلاف برنده شود. هیچ کس نپرسید چرا تیم ملی انقدر حاشیه داشت و ماجرای قهر کاپیتان با سرمربی و تصمیم برای حذفش چه بود؟
بسکتبال در دور باطل
دنیای توپ و تور ایران در فضای کنونی که مشکلات اقتصادی بر ورزش کشور سایه انداخته بیشتر از همیشه درگیر مشکلات و مسائل گستردهاست و در کنار این موضوع نیز به شدت اسیر روزمرگی شده و در دوری باطل به سر میبرد. فدراسیونهای مختلف خودشان را با فضای اقتصادی هماهنگ کردهاند و در تلاش برای عملی کردن برنامههایشان هستند اما در بسکتبال این اتفاق نمیافتد. وضعیت کنونی بسکتبال در حدی است که رئیس فدراسیون امیدوار به افزایش اعضای کانال تلگرام است تا جذب اسپانسر کند و در کانال تبلیغات بگذارد و به دلیل نداشتن پول میخواهد دیدارهای تیم ملی را در اینستاگرام پخش کند تا به صدا و سیما وابسته نباشد! اینها تفکراتی در حد کانالهای خبری هواداران بسکتبال است و در سطح و اندازه یک فدراسیون بزرگ مثل بسکتبال نیست. ناتوانی در فعالیت اقتصادی و نداشتن ارتباط باعث شده تا بسکتبال ایران به یکی از بیپول ترین فدراسیونها تبدیل شود که تنها هنر مسوولانش اعزام ملیپوشان به رقابتهای رسمی است که در آن هم به مشکلات زیادی خوردهاند و که البته این روزها فدراسیون برای هزینه یک میلیاردی اعزام به ژاپن نیز کاسه چه کنم چه کنم دست گرفته و از هرجایی به دنبال گرفتن پول است. این وضعیت بسکتبال را در مسیری قرار داده که اشتباه است. این مسیر از ابتدا نادرست بوده و اکنون نیز پافشاری براشتباه است و این رشته توانمند را در دوری باطل قرار داده است.
گذر زمانی که فقط مسکن است!
بسکتبال ایران در یک روزمرگی گیر افتادهاست. همه چیز قربانی طلای بازیهای آسیایی شد که این اتفاق نیفتاد. حالا همه دغدغه مسوولان فدراسیون کسب سهمیه جامجهانی است. با توجه به زیاد شدن تعداد کشورهای حاضر در جام جهانی، تیم ملی ایران در هر شرایطی میتواند به جام جهانی صعود کند. حتی تیم ملی امید ایران هم میتواند سهمیه جام جهانی را بگیرد اما مشکل اینجاست که تفکر حاکم بر بسکتبال ایران دغدغهای کوچک و در حد حضور در جام جهانی دارد اما به این فکر نمیکند که مهمتر از آن گرفتن سهمیه المپیک در جام جهانی است. فدراسیون بسکتبال که در هفت ماه گذشته امیدوار به طلای بازیهای آسیایی بود حالا درگیر کسب سهمیه جام جهانی شده و میخواهد لیگی برگزار کند که ۱۲ تیمی است. با چشم برهم زدنی این فصل از لیگ هم تمام میشود و شش ماه دیگر سال میرود. سال آینده تیم ملی باید به جام جهانی چین برود. از امروز چه برنامهای برای آن مسابقات مهم شده؟ آیا رئیس فدراسیون بسکتبال میداند بهترین تیم آسیایی راهی المپیک ۲۰۲۰ خواهد شد و اصلا به این موضوع که باید از امروز برای آن مسابقات برنامهریزی داشته باشد فکر کرده یا خودش هم درگیر روزمرگی شده و به دنبال گذراندن زمان است تا مسکنی به دردهای بسکتبال تزریق شود؟ شاید رئیس فدراسیون این روزها هم مثل هفت ماه گذشته دست دراز کرده به این امید که برخی دست یاری به او بدهند و وارد میدان عمل شوند که اگر میخواستند در این هفت ماه وارد میشدند.
درگیریهای داخلی و ورود وزارت ورزش
رامین طباطبایی قبل از ریاست فدراسیون بسکتبال سمت مدیریتی کلانی نداشت و به همین دلیل دامنه ارتباطات ورزشی و غیرورزشیاش محدود است. او در این مدت تلاش کرده از برخی افراد صاحب نفوذ استفاده کند که در جذب آنها نیز ناکام بوده است. در کنار این موضوع فدراسیون نشینها سعی دارند همه چیز را آرام نشان دهند اما شرایط چیز دیگری را نشان میدهد. شنیده شده که از درون برخی اختلافها علنی شده و ریشه دواندهاست. با اینکه رامین طباطبایی تاکید کرده از نتایج تیم ملی و عملکرد کادرفنیاش راضی است اما از گوشه و کنار شنیده شده که رضایت تنها ظاهری است و اختلافها در حال علنی شدن است. در کنار این موضوع وابستگی شدید فدراسیون بسکتبال به بودجه دولتی ظاهرا باعث نارضایتی وزارت ورزش از وضعیت نیز شده است و به نظر میرسد مسوولان ورزش نیز بالاخره صدای اهالی بسکتبال را خواهند شنید و برای سر و سامان دادن به این رشته وارد عمل خواهند شد. به هر حال بسکتبال یک رشته فعال است که رقابتهای مختلفی در طول سال دارد و وابسته بودنش به وزارت ورزش یعنی لغو اعزامهای مختلف. باید دید بالاخره اتفاقی مثبت برای بسکتبال خواهد افتاد و شاهد تفکرات جدید در این رشته خواهیم بود یا همچنان دنیای توپ و تور باید با تفکر شکست خورده امروز و در ضعف و نداری به زندگی خود ادامه دهد. باخت تیم ملی ایران در فینال بازیهای آسیایی و ناکامی دیگر تیمهای ملی در رقابتهای مختلف و مشکلات کنونی، نتایج امروز و دیروز نیستند. نتایج یک پروسهای است که از چند ماه قبل کلید خورده و ادامه دار شدن آن ناکامیهای دیگر را نیز در پی خواهد داشت.