بهداد، هرکول ایرانی با خونی همیشه پاک

هداد سلیمی پس از ادای دین به ورزش ایران، خداحافظی با شکوهی با دنیای قهرمان داشت و اکنون نوبت مسئولان است که دین خود به این برند ورزش ایران را ادا کنند.

به گزارش ایسنا، منتظر گذشتن زمان بودیم تا  در ساعت ۱۱ و ۳۰ دقیقه دوشنبه پنج شهریور، شاهد یکی از جذاب ترین رقابتها در بازی های آسیایی باشیم. مسابقه شروع شد و هر چه زمان پیش می رفت، شرایط حساس تر می شد. دو نماینده ایران قدم به قدم پیش می رفتند و برای مدال طلا می جنگیدند. نفرات حاضر در تحریریه هم دو دسته شده بودند و هر دسته یکی از نماینده های ایران را برای کسب مدال طلا تشویق می کردند. آخرین حرکت های دوضرب نفس ها را در سینه حبس کرده بود و دیگر برای کسی مهم نبود کدام نماینده ایران اول می شود و فقط دعا می کردند وزنه بردار ازبکستان نتواند نقره را از ایران بگیرد و طلا و نقره برای ایران شود.

در نهایت بهداد وزنه آخر را زد و طلا گرفت و سعید وزنه را انداخت و نقره‌ای شد. اما این پایان دوئل دو نماینده ایران نبود، پایان دوئل آنها یک طلا و یک نقره همراه با این خبر بود:  بهداد سلیمی خداحافظی کرد”.

این خبر برای خبرنگارانی که مسئولیت پوشش رشته وزنه برداری را برعهده دارند نه شوکه کننده بود و نه تعجب آور. چون این احتمال داده می شد که بهداد بخواهد در اوج خداحافظی کند و بخواهد تا ابد مردم یادشان باشد که او در حالی که مدال طلا را بر گردن داشت خداحافظی کرد از این رو چه رویدادی بهتر از بازیهای آسیایی. حتی خبرنگاران پیش از بازی های آسیایی بارها در طول بازدید از اردوی تیم ملی سعی کردند از زیر زبان بهداد بکشند که در جاکارتا خداحافظی می کند یا نه و بهداد هم زیرکانه پاسخ می داد تا تصمیمش را به صورت سورپرایز برای مردم نگه دارد.

اما قطعا بهداد کار شجاعانه ای انجام داد. اینکه یک ورزشکار در اوج و در حالی که تمام دنیا به او چشم دارند بخواهد کنار برود کار هر کسی نیست. به ویژه اینکه ما در ایران عادت کرده ایم ورزشکار را در شرایطی که دارد به قهقرا می رود و یا شکست خورده است در حال خداحافظی کردن ببینیم.

اما بهداد سلیمی با کوله باری از مدال های رنگارنگ که تصور می شد پس از رضازاده دیگر رنگ آنها را نخواهیم دید، کفش هایش را درآورد و در حالی که لبخندی بر روی لب های مردم ایران جاری کرده بود، وزنه را بوسید و وداع شیرینی با دنیای پرتلاطم قهرمانی داشت.
پرتلاطم قطعا واژه مناسبی برای دنیای قهرمانی بهداد است، چراکه بهداد هم اوج موفقیت را با قهرمانی در جهان و المپیک، شکستن رکورد جهان و کسب عنوان بهترین وزنه بردار جهان دید و هم زمین خوردن را با از دست دادن دومین مدال المپیکش و اوت شدن تجربه کرد.

سلیمی قطعا ورزشکاری با احساس و البته با اراده است که در یادها باقی می ماند و شاید دیدن اشک های کسی که با پولاد سرد سروکار دارد کمی تعجب آور باشد اما روحیه بهداد به زمختی رشته اش نیست و بارها شاهد اشک ریختن او بوده‌ایم

.
وقتی بر سر اختلاف با کوروش باقری نتوانست به مسابقات جهانی۲۰۱۳ برود، وقتی در مسابقات جهانی ۲۰۱۴ روی سکوی دوم ایستاد و نتوانست به سلطه گری خود در فوق سنگین ادامه دهد و وقتی در المپیک و مسابقات جهانی داوران وزنه های او را قبول نکردند اشک ریخت. اما بهداد زمین خوردن و بلند شدن را خوب بلد بود و بارها با شجاعت بلند شد و  در نهایت نام خود را ماندگار کرد.
شاید جالب باشد که بهداد بعد از بازی های آسیایی ۲۰۱۴ نتوانست مدال طلا بگیرد و در این چهار سال در هر رویدادی شرکت کرد به در بسته خورد و نتواست طلا بگیرد اما اراده اش بالاخره قفل این درهای بسته را شکست و بعد از چهارسال دوباره روی سکوی قهرمانی رفت و لبخندی زد که قطعا فقط خودش ارزش این لبخند را می داند.

شاید مردم علاوه بر افتخارآفرینی های بهداد سلیمی، اختلافش با کوروش باقری که در یک برهه از زمان سرزبان ها افتاده بود را هم در یاد داشته باشند اما با گذر زمان بهداد سلیمی با چند سال قبل خود بسیار تفاوت کرد. با جرات می توان گفت به آن حد از پختگی رسیده بود که سعی می کرد گفتار و رفتارش به گونه ای باشد که حاشیه کمتری پیرامونش باشد.

بهداد دقیقا زمانی صبوری کردن را پیشه کرد که نتیجه عیادتش از کوروش باقری در بیمارستان سیلی و لب پاره بود اما واکنشی نشان نداد و پس از آن صبوری کردن را بیشتر از قبل یاد گرفت به طوری که در مقابل تمام رفت و آمدهایی که در تیم ملی رخ داد، سعی کرد با تمام تغییرات کنار بیاید.

قطعا بر کسی رفاقت حسین توکلی یا سجاد انوشیروانی با بهداد پوشیده نیست از این رو بعد از رفتن این دو شاید تصور می شد بهداد مقابل فدراسیون قد علم کرده و بخواهد رفقایش برگردند اما سعی کرد با تغییرات کنار بیاید و کارش را به عنوان یک ورزشکار انجام دهد.
هر چند زمانی که سجاد انوشیروانی تصمیم به استعفا گرفت، بهداد با اوحرف زد تا نظرش تغییر کند اما در نهایت وقتی نتیجه چیز دیگری شد و رفیقش رفت با این رفتن هم کنار آمد. حتی از گوشه و کنار شنیده می شد شاید بهداد نتواند با برخواه کار کند و ممکن است بعداز مدتی به مشکل برخورند اما تعریف و تمجیدهای برخواه از انگیزه و تلاش بهداد چیز دیگری را نشان می داد.

اکنون هم که پرونده قهرمانی های بهداد بسته شده پس چه بهتر اجازه دهیم در یادها افتخارآفرین و قوی ترین باشد و خاطرات خوب را به یادمان آورد و یادمان باشد بهداد پاک قدم به وزنه‌برداری گذاشت و پاک هم رفت.  یادمان باشد در شرایطی که حتی ایلیا ایلین سرشناس هم نتوانست از اتفاق شومی چون دوپینگ در امان بماند، بهداد پاک وزنه زد و رفت.

حالا زمان قدردانی از او است. البته نه با پول، خانه یا سکه یا وعده و وعیدهای پوشالی. الان وقت فرصت دادن به اوست تا بهدادهای دیگری را پرورش دهد.

وزنه برداری ایران دلتنگ دیدن نسل دیگری از نخبه ها است. دلتنگ دیدن نسلی که امثال رضازاده، باقری، نصیری نیا، توکلی و برخواه و مرحوم فلاحتی نژاد را داشته باشد یا نسلی که بهداد و کیانوش و نواب و سهراب را داشت.
به بهداد فرصت دهیم نه وعده. به او امکانات بدهیم و بخواهیم قهرمان بسازد.  بهداد را خانه نشین نکنیم یا او را به کشور دیگری فراری ندهیم. نگذاریم او قربانی اختلاف نظرهای شخصی شود و سرنوشت پس ازدوران قهرمانی اش یا حسین توکلی شود که به رشته دیگر کوچ کند یا شاهین نصیری نیا که به کشور دیگر برود.

*افتخارات بهداد سلیمی:

المپیک:

طلای ۲۰۱۲ لندن

 رکورد داری یک ضرب المپیک

مسابقات جهانی بزرگسالان:

طلای ۲۰۱۰

طلای ۲۰۱۱

نقره ۲۰۱۴

برنز ۲۰۱۷

مسابقات جهانی جوانان:

طلای ۲۰۰۹

برنز ۲۰۰۸

بازی های آسیایی:

طلای ۲۰۱۰ گوانگژو

طلای ۲۰۱۴ اینچئون

طلای ۲۰۱۸ جاکارتا

قهرمانی آسیا:

طلای ۲۰۰۹

طلای ۲۰۱۲

قهرمانی آسیا جوانان:

نقره ۲۰۰۸