به گزارش خبرنگار ورزشی شبکه لحظه؛ بیژن ذوالفقارنسب بعد از شکست و حذف تیم ملی ایران از جام ملت های آسیا، طی یادداشتی معتقد است دوران کی روش در تیم ملی به پایان رسیده و برای هر دو طرف بهتر است تا به این همکاری پایان دهند:
تيم ملی فوتبال ايران مقابل ژاپن از همان ابتدا روی به بازی احساسی آورد و نتوانست همانند چند مسابقه قبلی به اصطلاح دست بالا را بگيرد و با ميدانداری، حريف را به عقب بکشاند. البته ژاپنيها نيز سبک بازی خود را تغيير دادند و برخلاف ديدار با عربستان که کاملا عقب کشيده بودند، در اين مسابقه فوتبال مالکانه را پياده کردند؛ همان صحبتی که سرمربيشان در کنفرانس خبری اعلام کرده بود «با گرفتن توپ بايد فشار حملات ايران را خنثي کنيم». تيم ملی ايران در اين مسابقه تاکتيک اشتباهي را در پيش گرفت؛ از ابتدا تمرکز هافبکهای کناری ما روی ارسال درون محوطه جريمه ژاپن بود که دروازهبان آنها و مدافعانشان به خوبی متوجه اين تاکتيک شدند و اجازه موقعيتسازي را ندادند. اصطلاحا کيروش تمام تخممرغهايش را درون يک سبد گذاشت و وقتي ژاپن اين تاکتيک ايران را خنثی کرد، ما برنامه و طرح ديگری نداشتيم تا در زمين پياده کنيم. به همين دليل بچههاي ما در زمين مسابقه عصبی شدند و ژاپن در نيمه دوم با همان تمرکز بالای خود، بازی را شروع کرد. ميانه ميدان را در دست گرفت، جلو کشيد تا به خواسته خود برسد. دريافت دو گل در 15 دقيقه نشان از عدم تمرکز کافي کل تيم دارد. درباره گل اولي که خورديم، به ياد ندارم تا به حال در فوتبال حرفهاي چنين اتفاق رخ داده باشد که وقتی داور سوت نزده، بازيکنان همگي توپ را رها کرده و به سمت داور معترض شوند. حرفهايگری ژاپن در اينجا هم ثابت شد تا حذف ما با اشتباه ذهنی بازيکنان آغاز شود. در ادامه اما تيم ملي نتوانست انسجام خود را برگرداند و اين تيم حريف بود که توانست باز هم با آرامش، تاکتيک تيمي را جلو ببرد. ژاپنيها ضعف دفاع راست ما را به خوبی متوجه شدند جايی که رامين رضاييان نتوانست يار مستقيم خود را مهار کند و متأسفانه يکي از روزهاي بد خود را سپري کرد. فاصله خط دفاع و هافبک نيز مزيد بر علت شد که ما نتوانيم از فشار سنگين حريف خارج شويم. در بسياری از مسابقات، تيم ملي ايران با زدن گل اول، تاکتيک خودش را به حريف ديکته ميکرد اما ضعف ذهنی بازيکنان که در اين هشت سال برطرف نشد اين بود که وقتي تيم ملي گل اول را در بازيهاي رسمي از حريف دريافت ميکرد، ديگر نميتوانست به بازی برگردد. در اين مسابقه نيز همين اتفاق رخ داد و سردرگمي بين بازيکنان باتجربه نيز کاملا مشهود بود که نميدانستند برنامه يا « پلن بي» را چطور به معرض نمايش قرار دهند. سامان قدوس و احسان حاجصفي در زدن توپهاي برگشتي به شدت ضعيف عمل کردند و با هيجان کاذب فقط به دنبال شوت به سمت دروازه حريف بودند و اين اتفاق چيزي نبود که بتواند ايران را به بازي برگرداند. وحيد اميري از نظر من اگر به عنوان مهاجم کاذب در کنار سردار آزمون از همان ابتدا بازي ميکرد، ميتوانستيم فشار بيشتري را برای جلوگيري از بازيسازي مدافعان حريف ايجاد کنيم اما اميري باز هم صرفا به فکر توپگيری و دوندگي در دايره فني خود بود تا اينکه در حمله مشارکت داشته باشد. جام ملتهای آسيا براي تيم ملی ايران به پايان رسيد و به عقيده من دوران کارلوس کيروش نيز به پايان رسيد چراکه او تمام داشتههايش را در اين هشت سال براي فوتبال ما رو کرد و به نظرم ديگر به صلاح نيست که اين ساختار ادامه داشته باشد. هرچند براي خود کيروش هم بهتر است که فضاي جديدي را تجربه کند تا شايد بتواند با تفکري جديد مربيگری را ادامه دهد. فوتبال ايران در حال حاضر جايگاهي دارد که ميتوانيم مربيان بزرگی را جانشين کيروش کنيم و با تفکری نو به موفقيت برسيم. کيروش تنها مربياي بود که دو دوره پياپي در جام ملتهای آسيا به عنوان سرمربي ايران روي نيمکت قرار داشت اما نتوانست ما را فيناليست كند يا به مقام قهرماني در اين تورنمنت برساند و در هر صورت اميدوارم اتفاقات خوبی برای تيم ملی کشورمان رخ دهد.