به گزارش سرویس ورزشی شبکه لحظه، متولد 67 است و عاشق دوچرخه سواری و عبور از دست اندازها. هرچند دیر به سمت ورزش محبوب خود آمد، اما آنقدر شوق و علاقه این رشته به او داده که تمام فکر و و تمام وقت خود را صرف آن کرده است و شاید اگر دوچرخه سواری کوهستان زودتر در ایران پا گرفته بود، او یکی دو المپیک را هم تجربه میکرد.
هنوز هم برای او دیر نیست و تصمیم دارد تا زمانی که به هدفش نرسد رکاب زدن حرفهای را کنار نگذارد. یک بار هر دو دستش همزمان دچار شکستگی شد، اما همین اتفاق انگیزهاش را برای ادامه بیشتر کرد. او میگوید رکاب زدن با حجاب سخت است، اما مانعی برای ورزش کردن نیست.
فرانک پرتو آذر را شاید در ایران آنطور که باید نشناختهاند، اما این روزها آنقدر در دوچرخه سواری پیشرفت کرده که رئیس فدراسیون او را شانس اول کسب سهمیه المپیک میداند.
گفتوگو با این بانوی دوچرخهسواری را در زیر میخوانید:
*چطور شد که از بین این همه رشته سمت دوچرخهسواری آمدید؟
دوچرخه سواری کاری بود که از بچگی انجام میدادم اما در برههای کنار گذاشتم. در تابستانها اکثر ورزشهای سالنی را امتحان کردم، اما هیچکدام آن حس خوب و اعتماد به نفس را مانند دوچرخه سواری به من نمیداد. با وجود اینکه نمیدانستم دوچرخه سواری مسابقه یا رقابتی هم دارد. من صرفا به دنبال ماجراجویی، طبیعت گردی و جهانگردی با دوچرخه بودم و میخواستم با دنیا به وسیله سایکل توریست آشنا بشوم. این کار خیلی برایم جذابیت داشت. همین طور که در جاهای مختلف دوچرخه سواری میکردم یکی از اعضای هیات شیراز مرا دید و پیشنهاد حضور در مسابقه را داد و ماجرای حرفهای شدن از همانجا شروع شد.
*چه مسابقهای و در چه سالی بود؟
سال 87 بود، مسابقه استانی و اولین رقابتی هم بود که از حضور در آن لذت میبردیم و حس جنگیدن برخلاف رشتههای دیگر برایم لذتبخش بود. واقعا با تمام وجود میخواستم نتیجه بگیرم و به مقام سوم هم رسیدم.
* برای ورزشی مانند دوچرخه سواری 20 سالگی دیر نبود؟
دیر بود، چون آن زمان دوچرخهسواری برای خانمها باب نشده بود و خیلی دختران کمی دوچرخه سواری میکردند، اما این رشته آنقدر برایم جذاب بود که با تمام سختیها دنبال کردم. هرچه رکاب میزدم اعتماد به نفسم و کیفیت زندگیام بالاتر میرفت و کم کم برای رسیدن به یک هدف بزرگ که هیچ وقت اتفاق نیفتاده بود، جنگیدم. مثلا 4، 5 سال پیش مدال آوری در قهرمانی آسیا برای بانوان رویا بود، اما امسال این اتفاق افتاد و نشان دادم که سخت و دور از دسترس نبود.
* بعد از آن مسابقه که سوم شدید چطور ادامه دادید؟
رشته من چون کوهستان بود، هنوز جا نیفتاده بود، نه تنها در بخش بانوان بلکه در آقایان هم توجهی به آن نمیشد. قهرمانیهای کشور یک سال در میان و به صورت نامرتب برگزار میشد. سال 2014 با توجه به برگزاری بازی های آسیایی در کره، یک مربی خارجی برای کوهستان آمده بود که اعلام کرد باید در بخش بانوان هم فعالیت کنیم و به نوعی شروع واقعی دوچرخه سواری کوهستان به صورت حرفهای از همان سال بود. ما هم خودمان را ثابت کردیم و به اینجا رسیدیم.
* گفتید که دوچرخه سواری آن زمان بانوان رونق چندانی نداشت و خانواده شما چطور با این موضوع کنار آمدند؟
خانواده من خیلی نگران این موضوع بودند که بخواهم در جامعه دوچرخه سواری کنم و از امنیتی که ممکن بود برایم به خطر بیفتد، میترسیدند و به همین دلیل مخالفت میکردند، اما وقتی سماجت و پشتکار مرا دیدند، کم کم کنار آمدند. بارها اتفاق میافتاد که ناراحت شوم، اما وقتی روی دوچرخه مینشستم هر ناراحتی یا نگرانی که داشتم، فراموش و همه چیز در آن احساس خوب حل میشد.
*دوچرخه سواری را بیشتر در کوچه و خیابان انجام میدادید؟
بله، چون نمیدانستم که دوچرخه سواری در کوهستان هم وجود دارد. همیشه دنبال این بودم یک جای خاکی یا دست انداز و مانعی باشد که با دوچرخه از روی آن عبور کنم.
*واکنش مردن در آن دوران چگونه بود؟
در آن اوایل که شروع کردم همیشه مزاحمتهایی وجود داشت، اما از ترس اینکه خانوادهآم با دوچرخه سواریام مخالفتی نکنند، موضوع را به آنها نمیگفتم. چیزی که مرا امیدوار میکرد این بود که با خودم میگفتم این مشکل هم به زودی حل میشود و برای مردم عادی خواهد شد. چون ایمان داشتم که کاری که انجام میدهم، درست است و همانطور که انتظارش را داشتم مزاحمتها جای خود را به تحسین و تشویق داد. در حال حاضر هم خیلی عادی شده است.
*کسانی بودند که شما باعث علاقمندیشان به دوچرخه سواری شوید؟
بله خواهرم. پیغامهایی برایم میآمد که سرسختی من به آنها هم انگیزه داده و این حس خوبی است که توانستم دیگران را هم ترغیب کنم.
* در میان دوستانتان فقط شما بودید که به سمت دوچرخه سواری آمدید؟
با توجه به اینکه حس ماجراجویی در من زیاد بود، تقریبا در میان دوستانم تنها کسی بودم که سمت دوچرخه سواری آمدم. با توجه به مسیر دشواری که وجود داشت، همه حاضر نبودند که سختی را به جان بخرند. همین موضوع شاید باعث شد خیلی از دور همیها و مهمانیها را از دست بدهم. الان دوستان من دوچرخه سوارانی هستند که با آنها تمرین میکنیم.
*در روز چند ساعت تمرین میکنید؟
بستگی دارد. در حال حاضر 4 ساعت صبح تمرین میکنیم و دو ساعت هم بعدازظهر بدنسازی داریم.
* چرا سمت رشته پیست نرفتید؟
کلا از بچگی به دست اندازها و چالهها علاقه زیادی داشتم و در بچگی هم اگر در خیابان چالهای وجود داشت، از روی آنها میپریدم. از سوی دیگر طبیعت واقعا برایم لذتبخش بود و ذهنیتم از دوچرخهسواری راندن در طبیعت بود.
* آسیب هم دیدید؟
اوایل آزمون و خطا بود و خیلی زمین خوردم. یک بار هر دو دستم یکی آرنج و یک مچ دچار شکستگی شد.
* خانواده مخالفتی نکرد که دیگر دوچرخه سواری را ادامه ندهی؟
قبل از من دو سه خانم به خاطر همین آسیب دیدگی دوچرخه سواری را کنار گذاشته بودند و به همین دلیل مادرم جدا مخالف ادامه بود و گفت که باید فراموش کنم، اما پدرم مخالفتی نکرد و همین موضوع باعث شد که با خودم بگویم اگر حتی شده یک سال هم کنار بگذارم، دوباره شروع کنم. حاضر نبودم بعد از یک آسیب کنار بگذارم، چون بزرگترین شکست برایم محسوب میشد. با خودم میگفتم این حتما اشتباه خودم بوده که زمین خوردم و از آن زمان به بعد در اینترنت به دنبال گرفتن اطلاعات در مورد دوچرخه سواری کوهستان بودم و سعی کنم تکنیکم را بالا ببرم.
*مربی هم داشتید؟
مربی شخصی نداشتم، چون وجود نداشت، اما با یک مربی که اسنوبورد کار میکرد و به دوچرخه سواری آشنا بود، آشنا شدم که خیلی خوب میتوانست اطلاعات را انتقال دهد. او بود که بزرگ فکر کردن را به من یاد داد.
*روزی که شروع کردید، به چه جایگاهی فکر میکردید؟
بعد از اینکه از آسیب دیدگی برگشتم، این هدف را برای خودم ترسیم کردم که حتما باید روی سکوی آسیایی بایستم. چینیها همیشه در کوهستان اول تا سوم بودند و همیشه در خیالم، خودم را در کنار آنها میدیدم. هدفهای دیگری هم دارم که با تمام توان برای آنها تلاش میکنم و تا زمانی که به آنها نرسم این رشته را کنار نمیگذارم.
* سکوی اول آسیا مهم است یا سهمیه المپیک؟
هر دو لازم و ملزوم هم هستند. لازمه کسب سهمیه المپیک قرار گرفتن در سکوی اول آسیا است.
* قمری رئیس فدراسیون هم گفته شما شانس اول کسب سهمیه هستید…
شاید نسبت به رشتههای دیگر این موضوع را مطرح کردند. مهمترین مسابقهای که برای کسب سهمیه است مرداد ما برگزار میشود.
* در کنار ورزش، تحصیل را به کجا رساندید؟
ترم آخر مقطع کارشناسی ارشد عمران هستم. البته در بین تحصیل و ورزش مشکلاتی زیاد با دانشگاه وجود داشت و وزارت ورزش هم کمک کرد که بیشتر نشود.
* کسی در دانشگاه شما را میشناخت؟
با توجه به اینکه در رشته عمران حضور زیاد مهم است به همین دلیل به استادها نمیگفتم که ورزشکار هستم. امتیاز مدال هم در این نوع رشتهها تاثیر ندارد و نمیگفتم چون میترسم که لج کنند.
* به بحث حجاب برسیم، ورزش با حجاب برایتان چگونه است؟
خب مسلما با توجه به شرایطی که وجود دارد، ورزش کردن سخت تر میشود، مخصوص در کشورهای شرق ْآسیا که رطوبت هوا بالاست، اما هیچگاه این فکر را نکردم که چون حجاب دارم، دیگر نمیتوانم ورزش کنم و از هدفم دست بردارم. از سوی دیگر وقتی با این سختی شما روی سکو میروید ارزش مدالتان دو برابر میشود. خیلی ها گفتهاند تمرین با حجاب خیلی سخت است، اما هیچگاه اسیر این صحبتها نشدم و کار خودم را انجام دادم. حجاب هیچ گاه مانع کارم نشده است.
* جاکارتا هم داستان متفاوتی برای شما بود، نفر اول بودید، اما زنجیر دوچرخه تان پاره شد؟
زمانی که ترکیب بازی های آسیایی 2014 اینچئون را میچیدند، سوالم این بود که چرا بانوان نباید باشند که پاسخ میدادند سطح بانوان پایین است، اما پس از آن هر لحظه با خودم این فکر میکردم که باید در 2018 جاکارتا باشم و دنبال مدال هم بودم. سطح آسیا را دیده بودم و این توانایی را داشتم و به خاطر همین خیلی برایم سخت بود که یک اتفاقی که اصلا پیش بینیاش را نمیکردم باعث شد رویای 4 ساله من بر باد برود.
* تجهیزات دوچرخه شما به روز و استاندارد بود؟
قبل از اعزام به بازیهای آسیایی در اروپا اردو داشتیم و مربیمان فهرست تجهیزاتی که نیاز داشت را به فدراسیون داده بود تا مشکلی پیش نیاید. البته زنجیری که من داشتم شرایط خوبی داشت، اما در بالاترین سطح مسابقات جهانی نیز این اتفاقات رخ داده است. ممکن است از هزار زنجیر یکی هم اشکال داشته باشد. در مجموع اشکال کارخانهای باعث شد مدال را از دست بدهم. البته مشکلات دیگری هم وجود داشت.
* چه مشکلی؟
قانون است که مسیر مسابقه باید سه روز قبل از مسابقه باید باز باشد و دوچرخه سواران آشنا باشند، اما در جاکارتا میزبان میخواست شرایط به نفع خودش باشد و فقط یک روز قبل ما توانستیم تمرین کنیم و آن هم برای دو بار، اما در مسابقات جهانی شما 6 بازی میتوانید مسیر مسابقه را تست کنید.
* اعتراض نکردید؟
چرا اعتراض کردیم، اما آنها دائما پشت گوش انداختند و ترتیب اثری داده نشد.
* قبول دارید کلا سال خوبی برای دوچرخه سواری ایران نبود؟
در بخش کورسی نمیتوانم نظری بدهم، اما در بخش کوهستان که رشته خودم است در قهرمانی آسیا خوب ظاهر شدیم.
* رقیب جدی در داخل ایران دارید؟
متاسفانه فاصله زیاد است و انی نمیتواند خوب باشد. البته هر سال فاصله کمتر میشود و بانوان بیشتری جذب میشوند.
* ورزش قهرمانی نیازمند صرف هزینههای زیاد است و درآمدی هم در این رشته ندارید و چطور امورات خود را میگذرانید؟
باید حتما اسپانسر باشد. برنامههای خود را هم به فدراسیون اعلام کردم. برای قهرمانی در آسیا و کسب سهمیه حتما نیاز است کارهایی انجام شود. باید در مسابقات آماده سازی شرکت کنم و هزینههایش هم کم نیست. از سوی دیگر تجهیزات ما هیچ کدام در داخل تولید نمیشود و باید با ارز خریداری کنیم. تفاوت هزینه ها واقعا زیاد است.
* از ارگان یا سازمانی حقوقی هم دریافت میکنید؟
نه تنها حقوقی دریافت نمیکنیم بلکه هزینههایمان هم بالاست. پدرم هم بازنشسته است و آنطور نیست که بگویم وضع مالی مان خوب است. چون تیم ملی مربی ندارد به همین دلیل حتی هزینه مربی را هم خودم میدهم. در مجموع اگر اسپانسری پیدا نشود، برنامههایم متوقف میشود.
* لیگ کوهستان شرایطش چطور است؟
لیگ وجود دارد، اما من براساس مسابقات مهم بین المللی که دارم برنامه ریزی میکنم و شاید نتوانم در تمام مراحل شرکت کنم. در حال حاضر مهمترین مسابقه، قهرمانی کشور است که امتیاز جهانی هم دارد.
*فدراسیون در یکی دو سال گذشته خیلی به سمت کوهستان آمده است…
فکر میکنم خود ما باعث شدیم که انی اتفاق بیفتد و ثابت کردیم که نتیجه میگیریم و در حال پیشرفت هستیم.
*ورزشکاران دیگر کشورها چه شرایطی دارند؟
با آنها در ارتباط هستم و بیشتر رقباتها در اروپا است و همین باعث میشود که پیشرفت زیادی کنند. وقتی با آنها در ارتباط هستم روند پیشرفتم سریعتر میشود. سوئیس یکی از قدرتهای اصلی دوچرخه سواری کوهستان است و وقتی در مسابقات جهانی دیدم همه نفراتشان عالی بودند. در مسابقاتی که داخل این کشور برگزار میشود و شاید هم ساده باشد اما رقابت بین ورزشکاران همانند مسابقات جهانی است.
* از تیمهای اروپایی یا کشورهای دیگر پیشنهادی برای لژیونر شدن نداشتید؟
رشته کوهستان با جاده و پیست متفاوت است. آنها باید تیمی رکاب بزنند، اما برای ما انفرادی است و شاید داشتن تیم فایدهای نداشته باشد. چون در این صورت باز هم باید خیلی از هزینه ها را خودم بدهم.
*قیمت دوچرخههای کوهستان چقدر است؟
بستگی به جنس آن دارد. دوچرخهای که من دارم حدود 8 هزار یورو است و استهلاک آنها هم نیز با توجه به اینکه در کوهستان استفاده میشود، بالاست و با توجه به اینکه لنتِ ترمزها گران است بچهها سعی میکنند در سرازیریها ترمز نکنند! (باخنده)
*عمر دوچرخهها چند سال است؟
رکابزنان اروپایی در سال از 4 دوچرخه استفاده میکنند، اما من در مجموع دو دوچرخه دارم و قطعات مصرفی هم باید از خارج بیاید. مثلا زنجیر 600 هزار تا یک میلیون تومان و لنت و لاستیک هم حدود یک میلیون تومان است. هزینه ها واقعا از ماشین هم بالاتر است.
*حمل و نقل دوچرخهها به مسابقات چگونه است؟
کیف مخصوصی دارد که داخل آن میگذارم و اصلا داخل شهر نمیتوانم بیاورم چون ترافیک است باید ترمز زیاد گرفته شود و مقرون به صرفه نیست.
* در این حمل و نقل ها آسیب هم دیده است؟
خداروشکر خیر. شاید باورتان نشود من مانتو یا لباس های مختلف برای خودم نخریدم، اما برای دوچرخهام هزینه زیادی کردم تا در مسافرت های زیادی که دارم سالم بماند.
*اصلی ترین رقیبانت در آسیا چه کشورهایی هستند؟
در حال حاضر بعد از یک فیلیپینی دوم آسیا هستم، اما در مجموع چینیها سرمایهگذاری خوبی را در این رشته کردهاند. آنها برای مسابقات خود جایزه های زیادی میگذارند و همین باعث میشود که ورزشکاران برتر دنیا بیایند و شرکت کنند.
* فکر می کنید سهمیه را به راحتی کسب کنید؟
هیچ چیز راحت نیست و هیچ کس هم قول ندادهاند که سهمیه را به او بدهند. همانطور که آنها تلاش میکنند من هم تلاش میکنم. اگر برنامهای که مدنظر من و مربیام است اجرایی شود، به احتمال زیاد سهمیه را خواهم گرفت.
* هدف تان فقط حضور در المپیک است یا به دنبال رکورد هم هستید؟
خط استارت المپیک در بخش کوهستان کلا 35 نفر است و این افتخار بزرگی است شما در بین 35 رکابزن برتر دنیا باشید. به هرحال المپیک 2020 جایی نیست که بخواهم رویا پردازی کنم و به اهداف دور از دسترس فکر کنم، چون نمیتوان در این برهه زمانی کوتاه به آن رسید، اما می خواهم رکورد خوبی را به ثبت برسانم.
*به هرحال وقتی شانس اول کسب سهمیه هستید فدراسیون، وزارت ورزش و کمیته المپیک هم باید حمایت زیادی کنند.
درست است. من هم برنامه های خود را ارائه دادهام. امیدوارم در وزارت ورزش هم کمم کنند تا به مسابقات اعزام شوم.
* تا چه زمانی دوچرخه سواری را ادامه میدهی؟
تا زمانی که به هدفم برسم. وقتی رسیدم برنامه بعدیام را دنبال میکنم.
*در اردوها و مسابقات روانشناس هم حضور دارد؟
یکی از مشکلاتی که دارم این است که در تهران حضور ندارم و شاید خیلی از امکانات را از دست میدهم. قبل از بازیهای آسیایی برای یک دوره روانشناس حضور داشت، اما دیگر خبری نشد.
* در این مشغلههای زیاد تمرین، اردو و مسابقه به ازدواج هم فکر کردهاید؟
فعلا کارهای شخصیام موفقیت در دوچرخه سواری و تحصیل است و ازدواج هم چیزی است که باید پیش بیاید. در راهی که من میروم باید با یکی برخورد شود و اتفاق بیفتد.
*و صحبت پایانی؟
سال آینده سال مهمی است و امیدوارم حمایتها به اندازهای باشد که بعدها حسرتش را نخوریم. هدفم حضور در المپیک است و تلاشم را برای رسیدن به این هدف دو چندان خواهم کرد.
منبع: ایسنا