علی پروین از روزهایی می‌گوید که آستین کتش تا نوک انگشتانش بود!

به گزارش سرویس ورزشی شبکه لحظه، کاپیتان و سرمربی تیم ملی فوتبال ایران و باشگاه پرسپولیس نیازی به معرفی ندارد. او که بین پرسپولیسی های دو آتشه با لقب «سلطان» معروف است، سوم مهر 1325 در تهران متولد شد و به جز یک سال، 18 سال از دوران فوتبالی خود را در پرسپولیس گذرانده است. پروین با کسب 15 جام قهرمانی مختلف در لیگ و جام حذفی، پرافتخارترین سرمربی تاریخ پرسپولیس محسوب می شود. علاوه بر این تیم ملی فوتبال ایران در سال 1990 و تحت هدایت وی قهرمان بازی های آسیایی پکن شد. به مناسبت نوروز 98 با اسطوره فوتبال پرسپولیس و ایران مصاحبه ای با او ترتیب داده شده که بخشی از آن را می خوانید:

«علی پروین» چطور آدمی است؟
یک آدم مثل همه آدم های دیگر ولی از همان دوران نوجوانی برای رسیدن به آن چیزی که می خواستم تلاش کردم و از شکست متنفر بودم. چطور شد به سمت فوتبال آمدید؟ اولین باری که رسما فوتبالیست شدید چه زمانی بود؟
بچه خیابان عارف هستم و فوتبال را از زمین های خاکی محله مان آغاز کردم؛ آن زمان با بچه های محل جمع می شدیم و دنبال یک توپ می دویدیم، برای خودمان دنیایی داشتیم. یک روز که مشغول بازی بودیم مرحوم الهی و مرحوم آصفی پیش من آمدند و گفتند تو استعداد خوبی در فوتبال داری و بیا با تیم باشگاهی تمرین کن؛ آن ها تیمی داشتند به نام کیان که در مسابقات رسمی به میدان می رفت.

 پس اولین تیم باشگاهی تان کیان بود؟
بله،6 ماه در این تیم فوتبال بازی کردم و بعد نادر لطیفی مرا به پیکان برد. شاید باور نکنید اولین قراردادی که با این تیم بستم 20 هزار تومان بود و برایم کلی دردسر درست کرد.

چرا؟
آن زمان 20 هزار تومان پول بسیار زیادی بود و وقتی شب به خانه رفتم پدر خدا بیامرزم گفت این پول را از کجا آورده ای و وقتی جواب دادم با تیم پیکان قرارداد بسته ام و آن ها این پول را به من داده اند باور نمی کرد و می گفت تو این پول را دزدیده ای.

 شما چه جوابی دادید؟
هر چه قسم می خوردم حرفم را باور نمی کرد و مجبور شدم ساعت 12 شب او را به خانه نادر لطیفی ببرم تا حرفم را باور کند. پدرم می گفت این همه پول را برای چه کاری به علی داده اید و او جواب داد با پسرتان قرارداد بسته ایم تا برای تیم ما فوتبال بازی کند. اگر اجازه بدهید چند سوال عیدانه بپرسیم؛ از عید نوروز چه خاطره ای دارید؟
عید نوروز همیشه برای من پر خاطره و دلنشین بوده است و آن را دوست داشته ام؛ هیچ وقت عیدی هایی را که مامان نصرت و پدرم می دادند فراموش نمی کنم.

چقدر عیدی می گرفتید؟
هر وقت سال تحویل می شد پدرم یک 10 تومانی و مادرم یک 5 تومانی عیدی می داد.

آن روزها لباس نو می گرفتید؟
لباس خریدن ما داستان جالی داشت؛ به همراه برادر بزرگم برای خرید لباس عید می رفتیم و همیشه کت شلواری می خرید که آستین هایش تا نوک انگشتانم بود، می گفتم چرا این قدر بزرگ؟ جواب می داد برایت بزرگ تر می خرم که سال دیگر هم بتوانی آن را بپوشی.

اولین عیدی را به چه کسی می دهید؟
به نوه هایم. آن ها همیشه اولین نفرهایی هستند که از من عیدی می گیرند.

سال 97 چطور بود؟
سال خوبی برایم از لحاظ اقتصادی نبود و امیدوارم که در سال جدید همه مردم خوب ایران از نظر اقتصادی شرایط خوبی داشته باشند.

منبع: ایرنا