«فوتبال، زندگی و دیگر هیچ»

به گزارش سرویس فوتبالی شبکه لحظه؛ ۲۹ سال پیش در چنین روزی همزمان با جام‌جهانی ۱۹۹۰، یکی از مرگبارترین زلزله‌های تاریخ تمام هیجان فوتبالی‌ها را به زهر بدل کرد.

جام نود نخستین‌باری بود که تلویزیون اکثر بازی‌ها را زنده پخش می‌کرد. برزیل و اسکاتلند از ساعت ۲۳:۳۰ به‌وقت ایران در استادیوم دل‌آلپی تورین به مصاف هم می‌روند و نیمه‌ی اول بدون گل تمام می‌شود. ساعت ۰۰:۳۰ بامداد ۳۱ خرداد را نشان می‌دهد و خیلی‌ها پای گیرنده‌ها منتظراند. اما دقایقی قبل از آنکه هلموت کوهل اتریشی در سوت‌اش بدمد، ناگهان خشم زمین و زلزله‌ی ۷.۴ ریشتریِ ۶۰ ثانیه‌ای منطقه‌ی رودبار، منجیل و لوشان را ویران می‌کند. این زلزله از سمنان تا آذربایجان حس شد اما نیمه‌شب و در وسط بازی فوتبال، اکثر مردم نفهمیدند چه اتفاقی افتاده. شاید زمانی که ۳۵ دقیقه بعد مولر برزیلی توپ را به تور دروازه‌ی جیم لایتون اسکاتلندی دوخت، از پس هیجان فوتبال، آن چند ثانیه لرزش هم فراموش شده بود. و چه جان‌های بیداری که از خیر سر تماشای فوتبال از مرگ گریختند.

با خبررسانی ضعیف آن زمان، چند روز باید می‌گذشت تا عمق فاجعه برملا شود و جهان در شوک مرگ ۴۰ هزار نفر و بی‌خانمانی بیش از ۴۰۰ هزار فرو رود. خبر به ایتالیا هم رسید و جام‌جهانی را تحت‌تأثیر قرار داد. یورگن کلینزمن مهاجم مشهور آن روزهای آلمان و اینترمیلان، در کوران جام با ابراز همدردی خواستار ارسال کمک‌‌های جهانی به زلزله‌زدگان شد و ۸ سال بعد احمدرضا عابدزاده با اهدای تابلو فرش در بازی ایران-آلمان از کلینزمن قدردانی کرد.

زلزله‌ی مرگبار تا سال‌ها شبح مرگ و ویرانی را بر روی یکی از زیباترین و محروم‌ترین مناطق ایران روانه کرد. هزاران نفر کشته و صدها هزار نفر بی‌خانمان شدند. زندگی‌هایی که از هم پاشید و نَفَس‌ها، خاطرات، عواطف و امیدهای مردم آن منطقه در پس این فاجعه‌ی تلخ گم شد و یاد آن تا سال‌ها همچون یک تروما در پس ذهن مردم ایران ماند. عباس کیارستمی با تأثیر از این زلزله فیلم «زندگی و دیگر هیچ» را ساخت و حسین علیزاده آلبوم «آوای مهر» را به یاد قربانیان منتشر کرد.
تلخی این فاجعه رفت و در کنار تمام رنج‌ها و دردهای مردم این سرزمین قرار گرفت.

فوتبالی‌هایی هم که جام‌جهانی ۱۹۹۰ را نظاره‌گر بودند بیش از قهرمانی آلمان و اشک‌های مارادونا در المپیکو، درد و رنج ناشی از آن ویرانی را به یاد دارند.
زندگی بازمانده‌های این زمین‌لرزه اما متوقف نشد. حالا از پس آن‌ سال‌های مرگ، این امیدهای برخواسته‌ی همه‌ی آن‌ها از دل آوار است که نفس می‌کشد و پیش می‌رود.