به گزارش سرویس ورزشی شبکه لحظه، تراژدی تلخی که از ۴۳ سال قبل هر چهار سال یکبار تکرار می شود، این بار هم سنت شکنی نکرد و به بدترین شکل ممکن کام مردم را تلخ کرد. حالا تلخ کامی عادت مردم و علاقمندان به فوتبال شده. حسرت آنها برای دیدن جام قهرمانی بر بالای دستان فرزندان ایران زمین ۴۷ ساله شد. آنهم اگر چهار سال بعد دوباره «نقطه سر خط نباشد» و کمی جلوتر برویم. حداقل تا فینال.
پنج بازی خوب و قابل تقدیر همه را امیدوار کرد که این بار جام به ایران چشمک خواهد زد. خوان ششم اما سخت بود و نفسگیر. از این شش بازی در دو دیدار حریفان درجه اول آسیا را داشتیم؛ عراق که بدون گل مساوی شدیم و ژاپن که سه گل خوردیم! چهار بازی دیگر حریفان درجه دوم را به چهار میخ کشیدیم!
آماده جشن و شادمانی رسیدن بودیم که مردان سرزمین آفتاب تابان چراغ امید و آرزویمان را خاموش کردند. آنهم به دست خودمان. آن دو نفر (دو بازیکن ژاپن) از جنگجویان کوهستان درسی به آن پنج نفر (بازیکنان ایرانی در حال اعتراض به داور) دادند که می شود مثنوی ها در موردش نوشت. می شود سالها در موردش صحبت کرد. آن تصویر را تمام مسئولان کشور باید به دیوار اتاق شان بزنند و هر روز در موردش صحبت کنند شاید اتفاق تازه ای رخ داد.
تیم ملی باخت و دستش از رسیدن به جام خالی ماند. مثل ۴۳ سال گذشته. حالا چهار سال دیگر باید صبر کرد. شاید هم ببشتر. به قول جهانبخش با این روند باید 100 سال دیگر صبر کرد!
اما بعد از این شکست و ناکامی و خداحافظی تلخ چه بر سر فوتبال می آید؟ چه بر سر تیم ملی می آید؟ کی روش می ماند یا می رود؟ اگر کی روش رفت چه کسی به جایش می آید؟ ایرانی یا خارجی؟ تاج می ماند یا می رود؟ تکلیف بازنشسته های فدراسیون فوتبال چه می شود؟ آیا تیم ملی به حال خود رها می شود یا فدراسیون برایش برنامه دارد؟
سوالات در مورد دوران «پسا کی روش» زیاد است. همانطور که در مورد پس از کنار رفتن از جام ملت های آسیا و سرنوشت فوتبال ملی سوال زیاد است. طبیعتا تیم ملی چند ماهی به امان خدا رها می شود چرا که رویداد مهمی در پیش نیست. از برنامه بلند مدت هم خبری نیست که بخواهیم امیدوار باشیم تیم سریع سروسامان بگیرد و بازیهای تدارکاتی انجام دهد.
تیم ملی به امان خدا رها خواهد شد. تکلیف سرمربی مشخص نمی شود و چند ماهی در مورد انتخاب جانشین کی روش صحبت خواهد شد. موافقان و مخالفان به جان هم می افتند و تا می توانند «حرف» می زنند. هم مفت هم گرانقیمت! اما انتهایش چیزی عاید فوتبال نمی شود چون همهاش برای منافع خودشان است نه منافع ملی.
پیش بینی می شود تاج و دوستان دست ها را به نشانه تسلیم مقابل وزارت ورزش بالا ببرند اما نه به این راحتی. وزارت ورزش در سایه حرکت خواهد کرد و تلاش می کند ریشه بازنشستهها را بزند. جنگ ها دوباره شروع می شود. تاج و دوستان بازنشسته یک طرف، وزیر و سربازهای سواره و پیاده اش از یکطرف می تازند تا زورشان را بهم نشان دهند. تیم ملی هم در امان خدا رها می شود.
گردِ مرده بر پیکره فوتبال پاشیده می شود. تیم ملی در سکوت فرو می رود و بازیهای لیگ شروع می شود تا تکلیف قهرمان مشخص شود. قهرمانی که نه ریالی جایزه می گیرد و نه می تواند در لیگ قهرمانان آسیا حسرت سالها قهرمان نشدن را از بین ببرد. آنجا هم مثل اینجا که حسرتش ۴۷ ساله شد. دوباره ناکامی، دوباره تلخ کامی، دوباره شکست، دوباره اشک و گریه؛ خدا به داد این مردم علاقمند به فوتبال برسد!
منبع: مهر